سرگردون

یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض،پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت

سرگردون

یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض،پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت

رازی که برغیر نگفتیم و نگوییم/با دوست بگوییم که او محرم راز است...

انتظار که چیز بدی نیست
روزنه امیدی ست در ناامیدی مطلق

من انتظار را از خبر بد بیشتر دوست دارم !

من نوشت:سلام...دوباره پریشونم...چرا؟پریشونی که دلیل نمیخواد...کافیه تو یه جمعی که همه عاشقانه با کسی که دوسش دارن حرف میزنن قرار بگیری،اونوقته که دلت لک میزنه واسه کل کل باهاش،واسه خندیدناش،واسه تندتند صدا زدنش...حتی واسه ی بی محلی کردناش!عاشق که باشی گاهی دلت اندازه ی یه ارزن تنگ میشه واسه بودن و گرمای نفسش...

گفته دوهفته ی دیگه میاد؛تا اون روز من چی بکشم!امتاحاناس البته شاید نشه یه دل سیر ببینمش:(اما اشکالی نداره...همون یک ثانیه دیدنشم کلی ذخیره ی انرژیه واسه من...بمب انرژیه آقامون:)

از ته قلبم واسش آرزوی موفقیت و شادی دارم...و واسه ی تموم دخترایی که چششون دنبالشه آرزوی کور شدن!چه کنیم،به آقامون که برسیم حسود میشیم...

سوال:آیا میشه چشمش که به ساعت00:00افتاد،اولین نفر یاد من بیفته؟کاشکی...



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.