سلام...
15 روز دیگه من وارد 200 امین ماه زندگیم میشم!!شاید حدودا 80 ماهی بشه که من پا به این بازی دو سر باخت گذاشتم و حتی یه شب خواب راحتو به خودم حروم کردم!!!
دیوانه وار دلم واسش تنگه فقط تنها راه گریزم مشغول شدن به کارای روزمره مه که بعد 19ام مرداد دیگه این راه گریزم از دست میدم...
یکی از دوستان میگه شاید این یه درد خوشاینده راست میگه من این دردو دوس دارم اما خسته شدم از این درد لعنتی خسته شدم از بس هرپسری به پستم خورد گذاشتمش تو ترازوی مقایسه باهاش خسته شدم از بس نشستم یه گوشه و زانوی غم بغل گرفتم خسته شدم از این زندگی تکراری که فکر و ذکر و همه زندگیم شده کسی که من فقط واسش یه دختر بچه ی دبیرستانیم و بس...
خدایا خودت کمکم کن