سرگردون
یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض،پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت
سرگردون
یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض،پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت
سه شنبه سی ام تیر ۱۳۹۴ ♥ 15:33
مــــنـــ :|
از دخترهایــ محلشونـــ :||
از دخترهایـــ فامیلاشونــــ
از دخترهایــــ کلاسشونــــ:||
تمامیــ دخترهایــ کهـ واسشــ کامنت میزارنــ -__-
دخترایــ کهـ نگاشـ میکننـ
وتمامیـهـ دوستانـ :|
مـــــــــتــــــــــــنـــــــــــفــــــــــــرمـــــــــ :|
چیهـ خو -.- ||:
مالـهـ خودمهــ :|||||
حسودمــ:||:
رؤیایی اما غیر ممکن:(
فکر کن....
یه روز از خواب بیدار میشی...
یهو میبینی که یه دختر کوچولو
جلوی آینه وایساده وهر چیزی که روی میزه برمیداره ومی ماله به صورتش...
بهش میگی:ببینمت
اونم صورت رنگی رنگیشو برمیگردونه
و میگه:
خوشگل شدم بابایی
تو هم با صدای بلند میخندی و میگی:
چرا به وسایل مامان دست زدی...
اگه بفهمه دعوات میکنه هاااااا
اون میگه:
من میخواستم مثل مامانی خوشگل بشم...
بعد دهنشو آویزون میکنه ومیگه:
بابایی
نذاری مامان منو دعوا کنه هاااا
تو هم بهش میگی:شرط داره...
باید بیای تو بغل بابا وهزااار تا منو بوس کنی
اون میگه:بوس گنده
تو میگی:آررررررره دیگه
یهو من سر میرسم تندمیپره تو بغلت
من میگم:
چشمم روشن...
میبینم که خانوم خانوما برای باباشون خوشگل کردن
تو اونو تو بغلت قایم میکنی ومیگی:خب دخترم میخواست
مثل مامانش خوشگل بشه دیگه
اونم تو بغلت میگه:
مامانی ببخشید
من نزدیک میشم
لپای دخترمونو میبوسم
بعدش سره باباشومیبوسم میگم:
این یه بارو بخاطره بابات میبخشم
این یعنی بهترین روز زندگی
من
و
تو
و
یه روز از خواب بیدار میشی...
یهو میبینی که یه دختر کوچولو
جلوی آینه وایساده وهر چیزی که روی میزه برمیداره ومی ماله به صورتش...
بهش میگی:ببینمت
اونم صورت رنگی رنگیشو برمیگردونه
و میگه:
خوشگل شدم بابایی
تو هم با صدای بلند میخندی و میگی:
چرا به وسایل مامان دست زدی...
اگه بفهمه دعوات میکنه هاااااا
اون میگه:
من میخواستم مثل مامانی خوشگل بشم...
بعد دهنشو آویزون میکنه ومیگه:
بابایی
نذاری مامان منو دعوا کنه هاااا
تو هم بهش میگی:شرط داره...
باید بیای تو بغل بابا وهزااار تا منو بوس کنی
اون میگه:بوس گنده
تو میگی:آررررررره دیگه
یهو من سر میرسم تندمیپره تو بغلت
من میگم:
چشمم روشن...
میبینم که خانوم خانوما برای باباشون خوشگل کردن
تو اونو تو بغلت قایم میکنی ومیگی:خب دخترم میخواست
مثل مامانش خوشگل بشه دیگه
اونم تو بغلت میگه:
مامانی ببخشید
من نزدیک میشم
لپای دخترمونو میبوسم
بعدش سره باباشومیبوسم میگم:
این یه بارو بخاطره بابات میبخشم
این یعنی بهترین روز زندگی
من
و
تو
و
دختر کوچولومون^_^|~|. . .
زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت...
آقای مــن بـاس مــنو
ببــره پیـک نیـک... .
واسـم پاستـیل بــخره... .:)
بــام آلوچــــه بخوره ....:)
بشینـــه باهم کارتون ببینیم ...^_^
بــام بازی کنه=)
اسبــم بشـه>.<
قایموشـــک بازی کنــیم:-P
ببیـــنه مــنو ولـــی خــودش‍ـوبزنـه ب‍ــه اون راه
کـه مــن زودی از پـشـت بــغلـش کـنم
بـا مــوهـام بـازی کنــه:]
گـرشــون بــزنـه بـه هــم:-X
بـد بـشیـٔنه هـر هـر بــخنـده:))
باس بشینه به غر غر ام تا آخررررر گوش بده>.<
بعــد بـگه بیــا بغــلم:-O
مــن که میــدونم واس چی بـٔهونه میگیــری:~)
آقـام بـاس جـــذبه داشـه بـاشــه
مغــرور باشــــه
چــشـاش بـگـــیره آدمو ...(^.^)
بقـــیه ازش بــترســن°O°
ولــی فقـط واســه مـن مــهربـون شــه^___^
فقــط نازه منو بخــــره:)
وفقــطه فقطــه فــقط
لـــوپـای مـنـو بــکشه و بزاره
مــوهـاشو بـــه هـم بــریـزمــو
هــی بـا دو تا دســتام صـورتـشــو بچلونــمB-)
.
.
کیـــا از اینــا دارن ؟!
ببــره پیـک نیـک... .
واسـم پاستـیل بــخره... .:)
بــام آلوچــــه بخوره ....:)
بشینـــه باهم کارتون ببینیم ...^_^
بــام بازی کنه=)
اسبــم بشـه>.<
قایموشـــک بازی کنــیم:-P
ببیـــنه مــنو ولـــی خــودش‍ـوبزنـه ب‍ــه اون راه
کـه مــن زودی از پـشـت بــغلـش کـنم
بـا مــوهـام بـازی کنــه:]
گـرشــون بــزنـه بـه هــم:-X
بـد بـشیـٔنه هـر هـر بــخنـده:))
باس بشینه به غر غر ام تا آخررررر گوش بده>.<
بعــد بـگه بیــا بغــلم:-O
مــن که میــدونم واس چی بـٔهونه میگیــری:~)
آقـام بـاس جـــذبه داشـه بـاشــه
مغــرور باشــــه
چــشـاش بـگـــیره آدمو ...(^.^)
بقـــیه ازش بــترســن°O°
ولــی فقـط واســه مـن مــهربـون شــه^___^
فقــط نازه منو بخــــره:)
وفقــطه فقطــه فــقط
لـــوپـای مـنـو بــکشه و بزاره
مــوهـاشو بـــه هـم بــریـزمــو
هــی بـا دو تا دســتام صـورتـشــو بچلونــمB-)
.
.
کیـــا از اینــا دارن ؟!
مــاکـه نــداریـم هــرکـی داره کــوفتـش شـه ایــــــشالاㄟ(ツ)ㄏ
