من
+
امیدی که احتمالن واهیه
=
دلخوشی واس چن دقیقه...
من نوشت:ینی دوسم داره؟ینی اینکه هردفه از دانشگاه میاد حتمن یسرخونمون میزنه میتونه ربطی به من داشته باشه؟ینی این رفتار خوب و اخلاق مهربونش واس من نشونه خوبیه؟اینکه میگن تو دانشگاه تاحالا دختری لبخندشو ندیده بعد وقتی ک منو تو بوفه دانشگاه دید لبخند زد،اونم یه لبخن شیرین؟:)لعنتی همین کارا رو کردی اینظوری دربدرتم...اینکهZمیگفت رو اصابشم نظر خودZبود یاHمستقیما بهش گفته بود؟گیج شدم...
اونروز دوباره رفتیم خونشون دوباره بساط کپچی و ایندفه اون نبود...جایی ک دفه قبل نشسته بود و بند کفشمو گره زده بود نگاه کردم...یهو دلم واسش تنگ شد؛واس اخم و غرغرش،واس بچه بغل کردنش،واس بودنش...
خدایا کمکم کن...
من که باهاتم...
فقط سکوت میکنم