سرگردون

سرگردون

یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض،پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت
سرگردون

سرگردون

یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض،پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت

آنچه دستت داده ام نامش دل است افسار نه...

سلام...

مثل همیشه دلم براش تنگیده...کاش لحظه های کنارش بودن  ابدی بود...دیوونه ی من،نمیشه یبار تو حال منو بپرسی؟بگی روانی مرده ای یا  زنده؟بگی درس میخونی یا دوباره زده بسرت کار شب و روزت شده باشه گریه؟هه...توقعاتی دارما اصن قرنی یدفه یاد من میفته که تازه یادش ب احوالپرسی باشه؟

در هرحال عزیزم روزی که واسطه شدی منم همراهتون بیام دانشگاه از بهترین روزای عمرم شد...میدونی؟حتی دورادور با تو بودنم لذتش از همه چی بالاتره...خبرا اینکه ترازم رسید ب 7000...خدا رو شکر...میدونی؟من فکر میکنم لطف خداست که یاد تو شده انگیزه ی زندگی من...کی بهتر از تو برای الگو شدن؟

گفتن تو اینستا ریکوئست دادی واسه فهیم،مهم نیس سعی میکنم فک نکنم بهش...البته من یقین دارم حتمن دلیلی داشته...درسته توام ی پسری،اما پسر تناقض استدلالای یه دختر منطقی...

Forgetting him is like trying to know somebody you never met

Loving him is red

Image result for ‫قلب‬‎

شاید مردم حواسم نیست...

فقط چند لحظه کنارم بشین
یه رؤیای کوتاه، تنها همین
ته آرزوهای من این شده
ته آرزوهای ما رو ببین
فقط چند لحظه کنارم بشین
فقط چند لحظه به من گوش کن
هر احساسیو غیر من تو جهان
واسه چند لحظه فراموش کن
برای همین چند لحظه، یه عمر
همه سهم دنیامو از من بگیر
فقط این یه رؤیا رو با من بساز
همه آرزوهامو از من بگیر
برای همین چند لحظه، یه عمر
همه سهم دنیامو از من بگیر
فقط این یه رؤیا رو با من بساز
همه آرزوهامو از من بگیر
نگاه کن فقط با نگاه کردنت
منو تو چه رؤیایی انداختی
به هر چی ندارم ازت راضیم
تو این زندگی رو برام ساختی
به من فرصت هم‌زبونی بده
به من که یه عمره بهت باختم
واسه چند لحظه خرابش نکن
بتی رو که یک عمر ازت ساختم
فقط چند لحظه به من فکر کن
نگو لحظه چی رو عوض می‌کنه
همین چند لحظه برای یه عمر
همه زندگیمو عوض می‌کنه
برای همین چند لحظه، یه عمر
تو هر لحظه دنیامو از من بگیر
فقط این یه رؤیا رو با من بساز
همه آرزوهامو از من بگیر
برای همین چند لحظه، یه عمر
همه سهم دنیامو از من بگیر
فقط این یه رؤیا رو با من بساز
همه آرزوهامو از من بگیر
Image result

عاشقی جرم قشنگیست،ب انکار مکوش...

سلام...

داشتم یادداشتای پارسالو میخوندم...چقدر یکسال آدم تغییر میکنه...تموم زندگیش عوض میشه...پارسال از خدا میخاستم دوسش نداشته باشم،الان تنها خوشی زندگیم همین دوس داشتن یواشکیه...پارسال میخاستم علاقم بهش کمرنگ شه تا اگه ازدواج کردم خیانت نباشه،الان حتی یک ثانیه م نمیتونم بهش فکر کنم که کنار کس دیگه ای باشم...پارسال گریه میکردم زیاد ازش میگفتم تند و تند پست میذاشتم اما الان حرفم نمیاد...ترجیح میدم ساعت ها تو فکرش غرق شم و کمتر درموردش حرفی بزنم...

چقدر سال ها با هم متفاوتن...

راستی قضیه ی فهیمو فهمیدم...خدایا شکرت...

یه سوالی وختی یه پسر از کل کل کردن خوشش میاد اما هیچ وخ با تو کل کل نمیکنه معنیش نفرته یا علاقه؟

یه سوال دیگه وختی پسری عاشق هیچ غذای خاصی نیس و از هیچ غذایی بدش نمیاد(کلن فقط سیرشدن مهمه)باید چیکار کنی؟(آخه مردا رو با شکم قشنگ میشه اداره کرد اما...)

سوال بعدی پسری که همیشه کار خیر میکنه عاشق درساشه از بیکاری نفرت داره فوتبال نمیبینه و هزاران هزاران خصلت دیگر که تو پسرای این سنی خ کمه راه نفوذ بهش چیه؟

و سوال آخر پسری که هیچ سیگنالی دریافت نمیکنه هیچ سیگنالی نمیفرسته و کلن هیچی!!!باید چطوری بهش فهموند دوسش داری؟

یه چیز دیگه اون دختر ن زشته،ن اینک هیچ کار بلد نباشه،ن تنبل و درس نخون،ن دوس پسر داره،ن...اون دختر واقعن دیگه نمیدونه چیکار باید بکنه ب جز دعا کردن...شما نمیدونید؟

من از این حماقت عاشقانه حظ میبرم....

بنمای به من رویت، یارات نمی‌افتد

آری چه توان کردن؟ با مات نمی‌افتد

گیرم که نمی‌افتد با وصل منت رایی

با جور و جفا، باری، هم‌رات نمی‌افتد؟

می‌افتدت این یک دم که آیی براین پر غم

شادم کنی و خرم، هان یات نمی‌افتد؟

هر بیدل و شیدایی افتاده به سودایی

وندر دل من الا سودات نمی‌افتد

با عشق تو می‌بازم شطرنج وفا، لیکن

از بخت بدم، باری، جز مات نمی‌افتد

از غمزهٔ خونریزت هرجای شبیخون است

شب نیست که این بازی صد جات نمی‌افتد

افتاده دو صد شیون از جور تو هرجایی

این جور و جفا با من تنهات نمی‌افتد

بیچاره عراقی، هان! دم درکش و خون می‌خور

چون هیچ دمی با او گیرات نمی‌افتد

Image result


پ.ن:دلم براش یذره شده...

هوای مزخرف...

تا بن دندان از یاد تو پرم...